به در خواست بعضی از دوستانم مرور کلی در روش ساخت یک سیستم عامل گنو لینوکس از پایه به وسیله کامپایل برنامه ها و تنظیم کرنل خواهم داشت . در این نوشته قرار نیست وارد ریز جزئیات و مرور دستورات با تمام پسوندها و سوئیچ ها بشوم . تنها کلیتی از روند انجام کار و ساخت یک گنو/لینوکس از پایه شرح داده میشود . برای اطلاع دقیق از ریزه کاری ها و دستورات لطفا به کتاب LFS در انتهای این پست مراجعه کنید .
شاید وسوسه کامپایل بسته ها و کرنل و ساخت یک لینوکس از پایه همواره همراه یک کاربر لینوکس باشد و اگر کاربر کمی روحیات «گیک» ی هم داشته باشد وضع به مراتب بدتر خواهد بود .یکی از این گیک ها فردی به نام Gerard Beekmans بوده که در سال ۱۹۹۸ تصمیم به ساخت یک توزیع با جمع آوری بسته های اساسی برای ساخت سیستم عامل و کرنل لینوکس میکند . حاصل تجربیات کار «جرارد » در کتابی تحت عنوان Linux From Scratch جمع آوری شده و به LFS مشهور میشود .
من فرض میکنم که مایل به ساخت سیستم عامل با آخرین نسخه از برنامهها و کرنل هستیم . و از نسخه جاری دستورالعمل ساخت به همراه آخرین نسخه ازبرنامهها استفاده میکنم . درصورتیکه به داشتن یک نسخه پایدار علاقمندید میتوانید از نسخه پایدار هربرنامه به همراه کرنل پایدار استفاده کنید . در کلیت کار تفاوت عمدهای ایجاد نخواد شد .
ابتدا بستههای برنامه های مورد نیاز را از آدرسهای آنها دریافت میکنیم. در این آدرس اسم برنامهها به همراه لینک دریافت آخرین نسخه قرار داده شده است .همچنین بعضی ازبرنامهها دارای مشکلاتی هستند که باید فایلهای Patch این برنامهها را نیز از اینجا دریافت کنیم .
برای ساخت یک لینوکس جدید قائدتا احتیاج به یک فضای کافی بر روی دیسک سخت سیستم داریم ، در کتاب LFS حداقل فضایی به اندازه ۴ گیگابایت برای بستههای سورس و فایلهای کامپایل شده درنظر گرفته شده است . اما فضای ۱۰ گیگابایتی در آینده منجر به کمبود فضا در پارتیشن tmp/ نخواهد شد . من برای این منظور از یک پارتیشن۲۰ گیگابایتی استفاده کردم .همچنین همانند باقی توزیعها فضایی برای home/ و باقی پارتیشن ها مورد نیاز است ( من پارتیشن مجزایی در نظر نگرفتم . این یک مسئله سلیقه ای است و میتوان home/ را بدون درنظر گرفتن پارتیشن مجزا رها کرد تا در / فضایی به آن تعلق بگیرد .) اگر این توزیع در آینده به منظور سیستم عامل اصلی شما خواهد بود یک فضای ۳۰-۵۰ گیگابایتی نیز برای پارتیشن src/ درنظر بگیرید .در پارتیشن src/ برنامههای شما نصب خواهند شد .
بعد از در نظر گرفتن فضا با هر یک از فرمتهای رایج ext2 ,ext3,ext4 میتوان این فضا را فرمت کرد ، و در انتها پارتیشن جدید را به mnt/ سوار -mount- کرد . در این مرحله پکیجهایی که گرفته ایم در پارتیشن جدید قرار داده و آماده کامپایل بستهها میشویم . برای اینکه محل بستهها و سیستم جدیدی که میسازیم از هم تشخیص داده شوند ، تمام بستهها به همراه فایل ها پچ در پارتیشن مجزای source/ قرار گرفته و تمام برنامههای کامپایل شده در tools/ قرارمیگیرند .( توسط سوئیچهای gcc میتوان محل نصب بستهها را تعیین کرد که در مستندات کتاب به تفصیل توضیح داده شده است ) .
برای کامپایل بستهها ، ابتدا اقدام به کامپایل برنامههای کامپایلر gcc و لینکر (Binutils) و همچنین Linux API Headers و کتابخانههای Glibc و ++Libstdc مینمائیم . بستههای فوق را ابتدا توسط کامپایلر سیستم میزبان کامپایل میکنیم .سپس با استفاده از این برنامههادوباره همین بستهها را برای بار دوم کامپایل کرده (با پارامترهای متفاوت در قسمت Config ) و در ادامه باقی بستهها را کامپایل مینمائیم . برای کامپایل هر بسته ابتدا بسته را از حالت فشرده خارج میکنیم . سپس در آدرس فولدر ساخته شده دستورات را وارد کرده و بعد از نصب بستهها فولدر ساخته شده را پاک حذف میکنیم . سورس پکیجها در پوشه sources/ باقی میماند .
بعد از کامپایل سورسها و نصب تمام بستههای سیستم پایه ، شروع به ساخت سیستم عامل جدید میکنیم . ابتدا پارتیشنهای ضروری سیستمعامل ( مثل dev,proc,sys,run ) را میسازیم سپس Node هایی برای اتصال Devise های مختلف سیستم ایجاد میکنیم .و پارتیشنهای مرتبط با فایل سیستم لینوکس را Mount میکنیم . در نهایت با استفاده از دستور chroot وارد سیستم جدید که بنا کردیم میشویم و در لینوکس جدید کار را ادامه میدهیم .
در ابتدا دایرکتوریها و زیر دایرکتوریها و فولدرهای اساسی موردنیاز سیستم را میسازیم .فایلها و لینکها را میسازیم و همچنین گروهها را تعریف میکنیم.سپس نصب برنامهها و پکیجها در لینوکس جدید را با نصب Linux API Headers شروع میکنیم . یک به یک پکیجها را ابتدا از حالت فشرده خارج کرده و سپس وارد فولدر ایجاد شده میشویم و برنامه را کامپایل و نصب کرده و در انتها فولدر را پاک میکنیم .
پس از کامپایل آخرین بسته ( یعنی برنامه vim ) در صورتیکه به فایلهای Symbol برنامههای نصب شده نیازی نداریم میتوانیم آنها را پاک کنیم . در این صورت حجم برنامههای نصب شده به ۹۰ مگابایت کاهش پیدا میکند . در صورتیکه علاقمند به دیباگ و توسعه سیستم هستید بهتر است این فایلها را نگهداری کنید .
همچنین فایلهای اضافه ای که حین کامپایل ساخته میشوند نیز میتوان حذف کرد (بخش ۶٫۷۲ کتاب LFS )
خب ! ساخت سیستم به اتمام رسید . حالا باید سیستم ساخته شده را تنظیم کنید . تنظیماتی مثل نحوه اتصال به شبکه ، زبان و کیبورد و تنظیم ساعت سیستم ، Shell پیشفرض سیستم و تنظیمات مربوط به systemd در این مرحله صورت میپذیرد . پس از تنظیم سیستم جدید ، ابتدا فایل fstab را ایجاد و تنظیم میکنیم ، سپس کرنل (لینوکس) را کامپایل میکنیم . برای کامپایل لینوکس میتوان از make oldconfig استفاده کرد و تنظیمات و ماژولهای مورد نیاز سیستم خود را بصورت سوال و جواب در یک فایل تنظیم کرد . در انتها این فایل قابلیت ویرایش داشته و در صورتیکه در محلی اشتباهی رخ داده باشد میتوان به راحتی آن را اصلاح کرد .
پس از نصب کرنل در صورت تمایل میتوانید گراب را نصب کنید و در غیر این صورت گراب سیستم میزبان را آپدیت کرده تا سیستم LFS جدید را شناسایی کند . در انتها از سیستم جدید خارج شده و پارتیشنها را یک به یک Unmount میکنیم و سیستم را ریبوت میکنیم . در صورتیکه کرنل بدرستی تنظیم شده باشد میتوانید به سیستم LFS خود وارد شوید .
برای خواندن جزئیات و نحوه کار به کتاب LFS که در سایت Linux from Scratch قرار دارد مراجعه کنید .
قبلا با نوشتن یک فرآیند -Process- ابتدایی در لینوکس به وسیله تابع system کمی آشنا شدیم . اما همانطور که گفتم روش اصولی استفاده از تابع fork و ساخت یک فرآیند فرزند -child Process- و تغییر این فرآیند جدید طبق نیازمون هست .
در برنامه نویسی سیستمی ویندوز (win32) از توابع از پیش نوشته شده ای مثل CreateProcess برای ساخت یک process جدید استفاده میشود . در لینوکس این تابع در دسترس نیست ولی توابع fork و exec کار مشابهی را برای ما انجام میدهند .
تابع fork
با استفاده از فراخوانی تابع fork لینوکس یک فرآیند فرزند کاملا مشابه فرآیند والد -parent Process- ایجاد میکند . فرآیند فرزند با اینکه کاملا مشابه والد خود است اما در فضای حافظه متفاوتی اجرا میشود و بعد از فراخوانی تابع fork مسیر متفاوتی نسبت به والد خود طی میکند . با توجه به این موضوع که فرآیند فرزند یک فرآیند جدید است ، شناسه متفاوتی با فرآیند والد خود دارد و با توجه به همین موضوع میتوان تشخیص داد فرآیندی که در حال اجراست فرآیند فرزند است یا فرآیند والد . مقدار بازگشتی تابع fork در فرآیند والد برابر با شناسه فرآیند فرزند است ولی این مقدار در فرآیند فرزند برابر با عدد ۰ است . با چک کردن این عدد ( مقدار بازگشتی تابع fork ) به راحتی میتوان تشخیص داد فرآیند در حال اجرا فرآیند والد است یا فرزند .
در برنامه زیر در صورتیکه فرآیند فرزند در حال اجرا باشد شرط if صحیح است و دستورات بلاک بالا اجرا میشوند و درصورتیکه فرآیند والد در حال اجرا باشد شرط if صحیح نیست و بلاک مربوط به else اجرا میشود . فرآیند فرزند ۱۰ مرتیه و فرآیند والد ۲۰ مرتبه اجرا میشوند و هر کدام بعد از هربار اجرا به مدت ۱ ثانیه تاخیر ایجاد میکنند :
#include <stdio.h>
#include <sys/types.h>
#include <unistd.h>
int main ()
{
pid_t child_pid;
int count1 , count2;
printf ("the main process id before fork , is %d\n" , (int) getpid());
child_pid = fork ();
if (child_pid == 0 )
{
printf ("this is the child Process with id %d\n" , (int) getpid());
while(count1 < 10)
{
printf("child Process : %d\n" , count1 );
sleep (1);
count1++;
}
}
else
{
printf ("this is parent Process with id %d\n" , (int) getpid());
while (count2 < 20)
{
printf ("Parent Process : %d\n" , count2 );
sleep (1);
count2++;
}
}
return 0 ;
}
در سایت دانشگاه واترلو یک مثال ابتدایی ( شبیه به همین چیزی که من نوشتم ) از توابع fork وexec وجود داره .
در یک ماشین لینوکسی Process به چه چیزی گفته میشود ؟ چگونه یک فرآیند – Process – ایجاد کنیم ، مدیریت کنیم و در انتها Process را خاتمه دهیم ؟
به هر نمونه از برنامه درحال اجرا در یک سیستم یونیکسی ( شبه یونیکسی ) یک Process گفته میشود . برای دیدن لیست Process ها در خط فرمان از دستور ps -e میتوانیم استفاده کنیم . هر Process یک Process والد دارد بجز init که با ID شماره ۱ در لیست Process ها قرار گرفته و وظیفه راه اندازی سیستم را برعهده دارد . فرآیندها همواره در حال اجرا هستند ، حتی در هنگامی که ما هیچ کار خاصی با سیستم خود انجام نمیدهیم .
در لینوکس هر Process با یک ID اختصاصی شناسایی میشود ، که به این شماره اختصاصی معمولا pid (مخفف Process ID ) گفته میشود . این شناسه اختصاصی یک عدد ۱۶ بیتی است و در زمان ایجاد Process به آن اختصاص داده میشود . به Process والد ( Process ای که باعث به وجود آمدن Process فعلی میشود والد Process فعلی محسوب میگردد.) نیز ppid (مخفف Parend Process ID ) گفته میشود . در یک سیستم لینوکسی فرآیند ها – Processes – بصورت یک درخت در نظر گرفته میشوند که init در ریشه قرار گرفته است و هر Process بالاتر به عنوان والد Process پایینتر محسوب میشود .برای مشاهده فرآیندها به همراه فرآیند والد آنها از دستور
$ ps -e -o pid,ppid,command
استفاده میکنیم . سوئیچ e- باعث نمایش همه Process ها میشود و با استفاده از سوئیچ o- میتوان موارد مورد نیاز برای نمایش را ( مانند ppid و توضیحات درباره Process در حال اجرا )به مفسر shell اعلام کرد . اگر در ترمینال فعلی دستور بالا را دوباره اجرا کنیم یک شماره PID جدید به Process ما ( یعنی ps -e -o pid,ppid,command ) اختصاص مییابد ، اما شماره ppid همچنان بدون تغییر باقی میماند . زیرا والد Process ما همین پنجره ترمینال است و باعث به وجود آمدن Process ما این پنجره ترمینال میباشد . پس تا وقتی از این پنجره ترمینال هر دستوری اجرا شود ppid همیشه ثابت خواهد بود .
ایجاد یک فرآیند در لینوکس برای ایجاد یک Process در لینوکس از ۲ روش میتوانیم استفاده کنیم . در این پست روش اول توضیح داده میشود و انشاءالله در پست بعدی روش دوم معرفی میگردد :
درکتابخانه استاندارد C یک تابع به اسم system وجود دارد که میتواند برنامه های موردنظر ما را در داخل برنامه در حال اجرا call کرده و خروجی را به برنامه اصلی برگرداند . روش کار بسیار ساده است ، برنامه فعلی (Process والد ) در حال اجرا یک فرآیند فرزند ایجاد میکند . فرآیند فرزند بعد از اتمام کار نتیجه را به فرایند والد برگردانده و خودش به اتمام میرسد . برای روشن شدن ماجرا برنامه ساده زیر را در نظر بگیرید :
#include<stdlib.h>
int main (){
int return_value;
return_value = system("ls -l ");
return return_value;
}
در این برنامه تابع system برنامه ls با سوئیچ -l را در مسیر جاری فراخوانی کرده نتیجه را در کنسول چاپ میکند . تابع system وضعیت اجرای فرمان در پوسته سیستم عامل را بازمیگرداند . درصورتیکه پوسته نتواند اجرا شود مقدار ۱۲۷ و اگر خطای دیگری رخ دهد مقدار ۱- بازگردانده خواهد شد .
نقص های این روش بیشتر مربوط به یکسان نبودن نوع پوسته ها و ورژن پوسته ها در سیستم های مختلف شبه یونیکسی میباشد. به عنوان مثال خروجی پوسته های مختلف کاملا مشابه نبوده و ممکن است در برنامههای پیچیدهتر باعث اشکال در تفسیر child-process یا فرآیند فرزند شود . همچنین نقایص امنیتی نیز ایراد دیگری است که به این روش وارد است .
برای آشنایی با system میتونید از این منبع استفاده کنید .
بعد از نوشتن اولین Kernel Module ادامه مبحث را با توسعه برنامه نوشته شده قبلی پیگیری میکنیم
ابتدا به برنامه نوشته شده قبلی نگاهی می اندازیم :
* hello-1.c - The simplest kernel module.
*/
#include <linux/module.h> /* Needed by all modules */
#include <linux/kernel.h> /* Needed for KERN_INFO */
int init_module(void)
{
printk(KERN_INFO "Hello world 1.\n");
/*
* A non 0 return means init_module failed; module can't be loaded.
*/
return 0;
}
void cleanup_module(void)
{
printk(KERN_INFO "Goodbye world 1.\n");
}
در برنامه بالا تابع های ما معرفی شده و تعریف میشوند . نام توابع باید حتما همانند مثال فوق باشد تا قابلیت الحاق به کرنل را داشته باشه . این شیوه برنامه نویسی سخت بوده و توسعه آن کند پیش خواهد رفت . در اینجا روش جدیدتری برای توسعه Kernel Module معرفی میشود که توسعه دهنده از نام های دلخواه استفاده کند و در انتها نام تابع نوشته شده را به ماکروهای Kernel Module معرفی میکند :
/*
* hello-2.c - Demonstrating the module_init() and module_exit() macros.
* This is preferred over using init_module() and cleanup_module().
*/
#include <linux/module.h> /* Needed by all modules */
#include <linux/kernel.h> /* Needed for KERN_INFO */
#include <linux/init.h> /* Needed for the macros */
static int __init hello_2_init(void)
{
printk(KERN_INFO "Hello, world 2\n");
return 0;
}
static void __exit hello_2_exit(void)
{
printk(KERN_INFO "Goodbye, world 2\n");
}
module_init(hello_2_init);
module_exit(hello_2_exit);
در برنامه بالا توابع init و exit با نام دلخواه نوشته شده که کار پرینت کردن عبارت دلخواه در log سیستم را انجام میدهند . و در انتها توابع فوق به ماکرو های module_init و module_exit معرفی شده اند . در این حالت برنامه نویسی منظم تر و توسعه سریعتر پیش میرود . ماکروهای module_init و module_exit در هدر فایل linux/init.h قرار دارد که در ابتدا به برنامه ما include شد . تنها نکته مهم این است که همانند تمامی برنامه ها به زبان c هر تابع تنها بعد از معرفی قابل دستیابی خواهد بود ، بنابر این معرفی توابع باید حتما قبل از ماکروها باشد . برای کامپایل برنامه ابتدا Makefile بصورت زیر نوشته و با دستور make میتواین Kernel Module را کامپایل کنیم :
obj-m += hello-2.o
all:
make -C /lib/modules/$(shell uname -r)/build M=$(PWD) modules
clean:
make -C /lib/modules/$(shell uname -r)/build M=$(PWD) clean
برای اضافه کردن Module نوشته شده به کرنل همانند قبل از دستور
#insmod hello-2.ko
استفاده میکنیم . همچنین برای پایین آوردن Module نوشته شده از کرنل از دستور
# rmmod hello_2
استفاده میکنیم.
اضافه کردن License به Kernel Module از کرنل ورژن ۲٫۲ به بعد برای الحاق Module های اختصاصی به کرنل احتیاج به License برای مشخص شدن حقوق مالکیت نرم افزار می باشد . این کار برای جلوگیری از نگرانی کاربران از نوع نرم Module مورد استفاده در کرنل میباشد . برای اضافه کردن License و حق نشر از ماکروی MODULE_LICENSE استفاده میکنیم ، انواع حق نشر قابل دسترس مطابق می باشد :
"GPL" [GNU Public License v2 or later]
"GPL v2" [GNU Public License v2]
"GPL and additional rights" [GNU Public License v2 rights and more]
"Dual BSD/GPL" [GNU Public License v2 or BSD license choice]
"Dual MIT/GPL" [GNU Public License v2 or MIT license choice]
"Dual MPL/GPL" [GNU Public License v2 or Mozilla license choice]
ماکروی MODULE_LICENSE در هدرفایل linux/module.h قرار دارد . بطور مشابه ماکروی MODULE_DESCRIPTION برای ارائه توضیحات مختری راجع به عملکرد Module مورد استفاده قرار میگیرد . MODULE_AUTHOR نویسنده Module را مشخص میکند و MODULE_SUPPORTED_DEVICE مشخص میکند که Module با چه نوعی از devise ها سازگاری دارد . این ماکرو ها در هدر فایل linux/module.h قرار دارند . این ماکروها برای مستند سازی Kernel Module نوشته شده بکار میروند و توسط ابزارهایی مثل ObjDump قابل دیده شدن هستند . (objdump ابزاری برای برگرداندن سورس کد از فایل باینری میباشد.)
یکی از گیکی ترین کارهای ممکن در لینوکس کامپایل کردن کرنل و به تبع این کار نوشتن ماژول هایی برای کاربردی خاص در کرنل لینوکس است . مثلا فرض کنید بعد از آپدیت کرنل لینوکس ، یکی از درایور ها از کار افتاده و بعد از درخواست از سازنده ، کد C درایور را دریافت میکنید . در این حالت کامپایل کد C و الحاق ماژول ایجاد شده بر عهده خود شما خواهد بود . این کار نه تنها برای اضافه کردن درایور های سخت افزاری بلکه برای انجام کاری خاص در فضای کرنل که شما تعریف میکنید کاربرد دارد .
من فرض میکنم شما قبلا برنامه هایی معمولی با زبان C نوشته اید و با قابلیت های اساسی این زبان آشنا هستید و قصد دارید قدرت این زبان برنامه نویسی را در کرنل لینوکس ،جایی که با یک اشتباه مهلک میتوانید فایل های سیستمی لینوکس خود را از دست بدید به کار بگیرید .
اما واقعا Kernel Module چیست ؟ ماژول های کرنل یک قطعه کد هستند که با درخواست سرویس های دیگر میتوانند در کرنل بارگزاری (Load) شوند یا از کرنل پایین آورده شوند (UnLoad) . این ماژولها به توسعه قابلیت های کرنل کمک میکنند . بارگزاری این ماژولها در کرنل معمولا احتیاجی به ریبوت سیستم ندارد . یکی از مثالهای خوب در این مورد اضافه کردن سخت افزارها به کرنل لینوکس است ، با اضافه شدن هر سخت افزار ماژول درایور آن در فضای کرنل راه اندازی میشود . در صورت وجود نداشتن این قابلیت در لینوکس ما با یک کرنل یکپارچه روبرو میشدیم که درایور هر قطعه باید مستقیما در ایمیج کرنل قرار میگرفت . در این صورت برای توسعه هر قابلیت در کرنل یا اضافه کردن هر سخت افزار به سیستم باید این کرنل بزرگ دوباره ساخته شده و سیستم از نو راه اندازی میشد .
پیش نیازهای کامپایل Kernel Module
برای کامپایل Kernel Module در لینوکس باید kernel headers packages در سیستم نصب باشد ، در حالت عادی این پکیج ها در سیستم نصب نیست ،برای نصب در خانواده دبیان بصورت زیر عمل میکنیم :
/*
* hello-1.c - The simplest kernel module.
*/
#include <linux/module.h> /* Needed by all modules */
#include <linux/kernel.h> /* Needed for KERN_INFO */
int init_module(void)
{
printk(KERN_INFO "Hello world 1.\n");
/*
* A non 0 return means init_module failed; module can't be loaded.
*/
return 0;
}
void cleanup_module(void)
{
printk(KERN_INFO "Goodbye world 1.\n");
}
برنامه بالا را بنام hello-1.c سیو میکنیم و یک فایل تکست بنام Makefile بصورت زیر در محل سورس برنامه فوق ایجاد میکنیم:
obj-m += hello-1.o
all:
make -C /lib/modules/$(shell uname -r)/build M=$(PWD) modules
clean:
make -C /lib/modules/$(shell uname -r)/build M=$(PWD) clean
از نظر تکنیکی تنها وجود خط اول Makefile کاملا ضروری است . بعد از نوشتن Makefile با استفاده از ترمینال Kernel Module ای که نوشتیم را با نوشتن دستور make در ترمینال کامپایل میکنیم ، دقت کنید که با نوشتن دستور کامپایل از کد توسط gcc نمیتوانیم مستقیما kernel Module را کامپایل کنیم .
اضافه کردن Kernel Module به هسته لینوکس برای اضافه کردن ماژولی که نوشتیم از دستور insmod استفاده میکنیم :
$ su -
# insmod hello.ko
تحلیل کارکرد Module نوشته شده در Kernel Modules ما حداقل ۲ تابع داریم . تابع init_module برای مقدار دهی اولیه -initialization- برنامه ما در آغاز برنامه و در هنگام استارت Module استفاده میشود . و تابع cleanup_module در انتهای برنامه و هنگامی که برنامه از کرنل پایین آورده میشود -UnLoad- اجرا میشود .
معمولا تابع init_module یک کارکرد جدید برای کرنل ایجاد میکند و یا یکی از قابلیت فعلی کرنل را تغییر داده و تعریف جدیدی از آن ارائه میدهد . و تابع cleanup_module قابلیتهایی که تابع init_module تغییر داده بود به حالت پیش فرض خود باز میگرداند .
هر Kernel Module حتما باید شامل هدر فایل linux/module.h باشد . در اینجا ما برای استفاده از تابع printk از هدر فایل linux/kernel.h استفاده کردیم .
تابع ()printk یک تابع برای نوشتن اطلاعاتی در log سیستم میباشد . سیستم لینوکس دارای ۸ اولویت میباشد که با نوشتن ماکرو در تابع printk میتوان اولویت نوشتن در log سیستم را تغییر داد . اولویت ها به همراه ماکروها بصورت زیر است :
Name String Meaning alias function
KERN_EMERG "0" Emergency messages, system is about to crash or is unstable pr_emerg
KERN_ALERT "1" Something bad happened and action must be taken immediately pr_alert
KERN_CRIT "2" A critical condition occurred like a serious hardware/software failure pr_crit
KERN_ERR "3" An error condition, often used by drivers to indicate difficulties with the hardware pr_err
KERN_WARNING "4" A warning, meaning nothing serious by itself but might indicate problems pr_warning
KERN_NOTICE "5" Nothing serious, but notably nevertheless. Often used to report security events. pr_notice
KERN_INFO "6" Informational message e.g. startup information at driver initialization pr_info
KERN_DEBUG "7" Debug messages pr_debug, pr_devel if DEBUG is defined
KERN_DEFAULT "d" The default kernel loglevel
برای دیدن پیغامی که تابع printk در log سیستم چاپ میکند باید برنامه syslogd در حال سرویس باشد :
برنامه نویسی برای پایه های GPI/O برد رزبری پای از قسمت های جالب کار با این برد هست . به جز GPI/O برای قسمتهای مختلف مثل PWM یا پورت سریال هم به همین صورت میشه برنامه نوشت و از این قسمتها استفاده کرد .
برای این کار ابتدا یک کتابخانه C از گیتهاب دانلود میکنیم . من ترجیح میدم از ترمینال استفاده کنم :
اگر برنامه git رو نصب ندارید ابتدا نصبش کنیم . سپس از گیتهاب کتابخانه رو کلون میکنیم .
برای چک کردن اینکه آخرین ورژن رو دریافت کرده باشیم ( در صورتیکه قبلا این کتابخانه را گرفته باشیم و الان دوباره ازش استفاده میکنیم ) از دستور زیر استفاده میکنیم :
cd wiringPi
git pull origin
ما الان آخرین ورژن از کتابخانه رو روی SD Card برد رزبری پای کپی شده داریم . برای نصب این کتابخانه در مسیر جاری ( داخل پوشه wiringPi ) از دستور زیر استفاده میکنیم :
cd wiringPi
./build
بعد از نصب کتابخانه نوبت به تست کارکرد صحیح دستورات میرسه :
بهترین کار استفاده از Manual این کتابخانه است .
man gpio
از بین سوییچ های مختلفی که دستور gpio دارد سوئیچ های g- ( شماره گذاری پین ها طبق شماره گذاری انجام شده در برد به جای شماره گذاری انجام شده در wiringPi ) و همچنین دستورات read ( خواندن یک پین ) و write ( نوشتن یک مقدار ۰یا ۱ بر روی یک پین ) برای کار فعلی ما کفایت میکنند .
برای تست کارکرد صحیح ابتدا یک LED را بین یکی از پایه های GPIO ( مثلا پایه شماره ۴ ) و پایه زمین وصل میکنیم ، کدهای زیر در ترمینال باعث تعریف شدن این پایه بصورت خروجی و سپس تغییر وضعیت آن از ۰ به ۱ خواهد شد .
همچنین برای خواندن مقدار یک پین میتوان از دستورات زیر استفاده کرد :
gpio -g mode 4 up
gpio -g read 4
که یک مقدار برگشتی ۰ یا ۱ نشاندهنده بالا یا پایین بودن پین مورد نظر است .
برنامه نویسی WiringPi به زبان C
برای نوشتن برنامه به زبان C ابتدا باید هدر فایل wiringpi.h به سورس برنامه مورد نظر اضافه شود و درهنگام کامپایل هم کتابخانه wiringpi با سوئیچ l- به کامپایلر معرفی شود . در تابع main ابتدا مقدار دهی اولیه پایه ها را انجام میدهیم :
wiringPiSetupGpio(); // Initializes wiringPi using the Broadcom GPIO pin numbers
سپس با نوشتن دستور
pinMode([pin], [mode])
میتوانیم پین ها را در یکی از مدهای Input یا Output و یا PWM قرار دهیم . مثلا :
به عنوان مثال برای بدست آوردن تاخیر ۱ ثانیه ای میتوان بصورت زیر عمل کرد :
delay(1000)
برنامه نمونه به زبان C
#include<stdio.h> // Used for printf() statements
#include<wiringPi.h> // Include WiringPi library!
// Pin number declarations. We're using the Broadcom chip pin numbers.
const int pwmPin = 18; // PWM LED - Broadcom pin 18, P1 pin 12
const int ledPin = 23; // Regular LED - Broadcom pin 23, P1 pin 16
const int butPin = 22; // Active-low button - Broadcom pin 22, P1 pin 15
const int pwmValue = 450; // Use this to set an LED brightness
int main(void)
{
// Setup stuff:
wiringPiSetupGpio(); // Initialize wiringPi -- using Broadcom pin numbers
pinMode(pwmPin, PWM_OUTPUT); // Set PWM LED as PWM output
pinMode(ledPin, OUTPUT); // Set regular LED as output
pinMode(butPin, INPUT); // Set button as INPUT
pullUpDnControl(butPin, PUD_UP); // Enable pull-up resistor on button
printf("blinker is running! Press CTRL+C to quit.");
// Loop (while(1)):
while(1)
{
if (digitalRead(butPin)) // Button is released if this returns 1
{
pwmWrite(pwmPin, pwmValue); // PWM LED at bright setting
digitalWrite(ledPin, LOW); // Regular LED off
}
else // If digitalRead returns 0, button is pressed
{
pwmWrite(pwmPin, 1024 - pwmValue); // PWM LED at dim setting
// Do some blinking on the ledPin:
digitalWrite(ledPin, HIGH); // Turn LED ON
delay(75); // Wait 75ms
digitalWrite(ledPin, LOW); // Turn LED OFF
delay(75); // Wait 75ms again
}
}
return 0;
}
در برنامه فوق پایه های GPIO شماره ۱۸ برای PWM شماره ۲۳ برای یک LED دائم روشن و شماره ۲۲ برای یک کلید فشاری در نظر گرفته شده است . کلید و LED ها بین پایه ها و پایه زمین قرار میگیرند . در هنگام فشرده شدن کلید فشاری LED روشن ، خاموش ( کم نور ) میشود و LED خاموش بصورت چشمک زن روشن میشود .
منابع : این مطلب با نگاهی به سایت Sparkfun.com نوشته شده که توضیحات خوبی درباره برنامه نویسی به زبان C درش آورده شده .
سایت توسعه دهنده کتابخانه wiringPi هم مطالب بسیار خوبی داره و صد البته برای سورس کتابخانه گیتهاب توسعه دهنده پیشنهاد میشه .
GPIO Pinout برد رزبری پای رو میتونید با توجه به نوع بردی که دارید از اینترنت پیدا کنید .
تقریبا تمام دانشجوهای مهندسی برق ، و علاقمندان الکترونیک حداقل یک بار در طول زندگیشون سراغ استفاده از میکرو رفته اند . سالها قبل میکرو های ۸۰۵۱ بسیار مورد استفاده قرار میگرفتند ، از حدود ۱۰ ۱۲ سال پیش میکرو های AVR جای ۸۰۵۱ رو در بین پروژه های دانشجویی گرفتند و از حدود ۵ ۶ سال پیش هم خانواده ARM محبوبیت دوچندانی پیدا کردند . اما هنوز هم تعداد زیادی از پروژه های صنعتی قدیمی تر مبتنی بر ۸۰۵۱ و AVR وجود دارند و همچنان پروژه های زیادی براساس AVR توسعه داده میشوند .
برای راه اندازی پروژه «میکروکنترلری» خودمان در لینوکس ، من میکروی AVR را انتخاب کرده ام . برنامه ها همگی از مخازن قابل به رایگان قابل دریافت هستند .برای شروع به کار تنها به یک پروگرمر استاندارد ( اصلا قدیمی بودن پروگرمر مهم نیست ) که در محیط ویندوز به درستی کار کند ،نیاز داریم . مدار الکترونیکی به دلخواه طراح هر چیزی میتواند باشد که من بحثی بر روی آن ندارم . این نوشته تنها درباره برنامه ریزی میکرو و روش آن در لینوکس است .
ابتدا به یک برنامه ادیتور احتیاج داریم .با اینکه vim ویرایشگر محبوب خیلی ها ( من جمله من) است شاید خیلی های دیگه علاقه ای به استفاده از vim نداشته باشند . از هر ویرایشگر متنی مثل nano یا gedit یا هر چیز دیگه ای که خودتان تشخیص میدهید نوشتن کدها در آن راحت تر است استفاده کنید .
برنامه هایی که برای کامپایل و آپلود کردن فایل HEX برنامه بر روی میکرو احتیاج داریم به راحتی از مخازن نصب میشوند :
در صورتیکه از پروگرمرهای USB استفاده نمیکنید و از پروگرمر دست ساز پورت سریال یا LPT استفاده میکنید احتیاج به برنامه uisp دارید . میتوانید با استفاده از مخازن این برنامه را هم نصب کنید .
نوشتن یک برنامه ساده
برنامه ساده main.c پورت D را به خروجی تبدیل کرده و هر ۱۰۰ میلی ثانیه یکبار وضعیت پورت را عوض میکند .
#include <avr/io.h>
#include <util/delay.h>
int main (void)
{
DDRD = 255; // MAKE ALL PORT D PINS OUTPUTS
while(1) {
PORTD = 255;
_delay_ms(100); // LED ON
PORTD = 0;
_delay_ms(100); // LED OFF
}
return 0;
}
کامپایلر avr-gcc از برنامه نوشته شده ما فایل آبجکت میسازد .
با استفاده از سوئیچ w- میتوان warning های حین کامپایل را نادیده گرفت .
سوئیچ Os- سطح بهینه سازی کد را تعیین میکند .
با استفاده از DF_CPU- میتوان فرکانس کاری میکروکنترلر را تعیین کرد . و من در اینجا ۱۲ مگاهرتز در نظر گرفته ام .
نوع میکروکنترلر توسط سوئیچ mmcu- مشخص میشود . من در اینجا از میکروی مگا۸ استفاده کرده ام .
کلیدهای c- و o- مربوط به مشخصات فایل کامپایل شده میباشند . با استفاده از سوئیچ c- بدون استفاده از لینک کردن فایل سورس ما کامپایل خواهد شد .شکل نهایی هر فایل به صورت یک فایل آبجکت خواهد بود . با استفاده از کلید o- بجای یک فایل out.a کامپایلر یک فایل اجرایی میسازد.
برنامه avr-objcopy برای ساخت فایل باینری و کپی آن در حافظه استفاده میشود . این برنامه فایل های symbol و اطلاعات جانمایی مازاد را پاک کرده و یک فایل ابتدایی از اعداد باینری جهت بارگزاری در میکرو کنترلر میسازد . سوئیچ O- مشخص کننده فایل خروجی باینری ( به فرمت هگز) میباشد . کلید R- برای پاک کردن استفاده میشود ( برنامه قبلی را ازتمام حافظه eeprom پاک میکند . ) و در انتها فایل ما به فرمت Hex تحویل داده میشود .
بارگزاری فایل هگز بر روی میکرو
در آخرین مرحله ، فایل هگز ساخته شده بر روی میکرو کنترلر بارگزاری میشود .
ابتدا فیوزبیت ها با توجه به نیاز ما تنظیم میشوند . برای این کار میتوانیم با استفاده از سایت تنظیم فیوزبیتها اقدام به تنظیم فیوزبیتها کنیم . بعد از تنظیم فیوزبیتها این سایت مقادیر مناسب را برای برنامه avrdude نمایش میدهد . خروجی چیزی شبیه به این خواهد بود :
-U lfuse:w:0xe8:m -U hfuse:w:0xd9:m
فایل هگز به همراه تنظیمات فیوزبیتها به صورت زیر در میکرو پروگرم میشوند :
سوئیچ F- باعث میشود برنامه avrdude سعی در شناسایی نوع میکرو بکند . سوئیچ V- عملیات automatic verify check را در هنگام آپلود فایل در میکرو از کار می اندازد . سوئیچ c- نام پروگرمر ما را به برنامه معرفی میکند و p- نمایانگر پارت نامبر یا همان اسم میکرو میباشد .با استفاده از P- میتوان پورتی که از آن برای برنامه ریزی میکرو استفاده میکنیم معرفی کرد . و با استفاده از U- ابتدا فیوزبیتها و سپس فایل اصلی به فرمت هگز برای بارگزاری مشخص شده اند .
منابع :برای نوشتن این متن از این وبلاگ استفاده کردم . برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت LadyADA مراجعه کنید .لیست نام میکرو ها و نام اونها در برنامه avrDude رو ازسایت LadyADA میتونید ببینید . اطلاعات خوبی درباره آموزش AVR رو میتونید از سایت avr-tutorials بدست بیارید . برای داشتن یک راهنمای خوب از کامپایلر gcc اینجا مطالب خوبی پیدا میکنید . و در انتها میتونید ازاینجا درباره برنامه avr-objcopy هم اطلاعات خوبی کسب کنید .
ویرایش پنجم زمستان ۹۸ : بعد از ویرایش این آموزش باتوجه به اینکه دیگه آرچ نصب نکردم کاستی های این آموزش برام مشخص نشد. تا اینکه به دلایلی سیستم عامل Arch Linux ام رو پاک کردم و تصمیم گرفتم یک سیستم جدید که فقط برنامه های مورد نیازم روش نصب باشه و زیاد شلوغ نباشه تهیه کنم . به همین دلیل از اول اقدام به نصب آرچ کردم که با توجه به بعضی از مشکلات ویرایش قبلی این آموزش پاسخگوی اونها نبود. من تصمیم گرفتم ویرایش جدیدی به همراه تغییرات جدید آرچ لینوکس تهیه کنم. امیدوارم مفید واقع بشه.
این یک راهنمای مینیمال برای نصب «Arch Linux» هستش . توی اینترنت
راهنماهای زیادی هست ، هر کسی با توجه به نیازی که داشته برای خودش یا برای
بقیه یک راهنما نوشته . من هم با توجه به چیزهایی که میخوام نصب کنم این
راهنما رو مینویسم . و صد البته که قسمت عمده ای ازش با بقیه مشترک خواهد
بود .
تهییه فایل iso. من فرض کردم شما یک ایزوی سالم و جدید از سایت ArchLinux در اختیار دارید.برای رایت ایزو بر روی دی وی دی یا بوتیبل سازی فلش طبق مسیر زیر اقدام کنید.
در لینوکس: باز هم من فرض کرده ام شما آشنایی مقدماتی با دستورات خط فرمان و شناسایی دیوایس ها در لینوکس و … دارید . معمولا فرد ناآشنا با لینوکس برای اولین بار سراغ آرچ لینوکس نمیاد و این آموزش برای افراد آشنا با ساختار لینوکس و خط فرمان مفید خواهد بود.
به راحتی با استفاده از خط فرمان و دستور قدرتمند dd میتوان نسبت به تهییه یک سیدی یا فلش بوتیبل اقدام کرد :
با دستور زیر میتونیم اون رو روی دی وی دی موجود بر روی اپتیک درایو رایت کنیم :
sudo dd if=/path_to_arch_.iso of=/device-name
پس از اجرای این دستور ، تا اتمام عملیات نوشتن ایزو بر روی فلش یا سی
دی در ترمینال هیچ خروجی مشاهده نمیشود . بعد از اتمام عملیات نوشتن ( رایت
) ایزو ترمینال به حالت طبیعی باز میگردد .
در ویندوز :
با استفاده از نرم افزار unetbootin میتوان اقدام به رایت ایزو نمود .
بعد از رایت شدن میتونیم سیستم رو راه اندازی مجدد کنیم .
اتصال به اینترنت
بعد از بوت شدن سیستم . در ابتدای فرآیند نصب اتصال به اینترنت را چک میکنیم:
ping -c3 www.google.com
دستور بالا سایت گوگل را ۳ بار پینگ میکند که در صورت عدم اتصال متوجه خواهیم شد .
البته اولویت با اتصال به اینترنت توسط کابل لن میباشد.
در صورت استفاده از مودم وایرلس یا استفاده از Wifi میتوان بصورت زیر به اینترنت متصل شد :
wifi-menu
دستور فوق اتصال وایفای را چک کرده و اقدام به اتصال مینماید .
نوع پارتیشن بندی
دو نوع جدول پارتیشن برای نصب در اختیار ماست . استفاده از سیستم مدرن GPT یا استفاده از سیستم قدیمی تر MBR . در صورتیکه سیستم شما از UEFI پشتیبانی میکند تنها انتخاب شما استفاده از سیستم بوت UEFI به همراه پارتیشن بندی GPT میباشد. در غیر اینصورت از هر دو سیستم پارتیشن بندی MBR یا GPT میتوان استفاده کرد . در اینجا ما نصب آرچ لینوکس بر روی هر دو نوع سیستم را آموزش میدهیم.
برای پارتیشن بندی ، در صورت استفاده از GPT از برنامه cgdisk و در صورت استفاده از MBR از برنامه cfdisk استفاده میشود .
ابتدا با برنامه lsblk اسم پارتیشن مورد نظر برای نصب را پیدا میکنیم .
sda 8:0 0 119.2G 0 disk
├─sda1 8:1 0 119.2G 0 part
sde 8:64 0 931.5G 0 disk
└─sde1 8:65 0 931.5G 0 part
پارتیشن بندی MBR:
فرض میکنیم تنها سیستم عامل کامپیوتر ما فقط ArchLinux خواهد بود. در این حالت بصورت زیر عمل میکنیم:
فرض کنیم قصد نصب Arch در درایو sda را داریم :
cfdisk /dev/sda
ابتدا پارتیشن روت .سپس swap و در انتها پارتیشن home را میسازیم .
بعضی از علما استفاده از یک پارتیشن مجزا برای var/ را پیشنهاد میدهند که در صورت تمایل میتوانیم این پارتیشن را هم بسازیم .
New > Enter
Partition Size > 40G
Primary or Extended > Select Primary
Bootable > Enter
Write > Enter > Yes
بعد از ساخت روت swap را میسازیم :
New > Enter
Partition Size > 4G
Primary or Extended > Select Primary (or extended, if you are going to create more than 3 partitions on this hard drive)
Write > Enter > Yes
سپس در صورت علاقه میتوانیم پارتیشن home/ را بسازیم . در غیر اینصورت پارتیشن home/ از فضایی که برای root/ در نظر گرفته ایم استفاده میکند.
بعد از ساخت پارتیشن ها ،آنها را فرمت میکنیم، فرض میکنیم پارتیشن root/ در آدرس dev/sda8/ قرار دارد .
# mkfs.ext4 /dev/sda8
از سیستم فایل ext4 برای پارتیشن روت استفاده کردیم .
فرض میکنیم swap در dev/sda5/ قرار دارد. با استفاده از دستور زیر این پارتیشن را به swap تخصیص داده و فعال میکنیم . در صورتیکه یک پارتیشن swap در سیستم شما از قبل موجود است، نیازی به تخصیص پارتیشن به سیستم فایل swap نمیباشد و تنها باید نسبت به فعال سازی swap اقدام کنید.
# mkswap /dev/sda5
# swapon /dev/sda5
در صورت علاقه میتوان یک پارتیشن مجزا برای boot/ با حداقل حجم ۲۵۶ مگابایت ساخت .
در صورتیکه بخواهید از بوت دوگانه به همراه ویندوز یا چندگانه استفاده کنید بصورت زیر عمل کنید: ابتدا به مقدار موردنیاز خود فضای خالی درنظر بگیرید،حداقل ۲۰ گیگابایت برای پارتیشن root و حداقل به اندازه رم سیستم برای swap و مقدار دلخواه برای پارتیشن home. درصورتیکه بجای HDD از SSD استفاده میکنید یا حافظه سیستم شما بیشتر از ۸ گیگابایت میباشد،احتیاجی به پارتیشن Swap ندارید. من از ۱۷۰ گیگابایت فضای پارتیشن بندی نشده برروی سیستمم استفاده کردم . ابتدا یک پارتیشن ۱۷۰ گیگابایتی از نوع extended میسازیم . سپس از فضای خالی پارتیشن extended پارتیشن های root ,swap و home را میسازیم.در انتها پارتیشن root ( در صورتیکه اقدام به ساخت پارتیشن boot مجزا کرده اید پارتیشن boot) را بوتیبل میکنیم و برای اعمال تغییرات write را میزنیم.
نصب در حالت UEFI و پارتیشن بندی GPT
برای نصب سیستم UEFI لازم است در مرحله بوت ، بوت حتما در حالت UEFI انتخاب شود در غیر این صورت پس از اتمام عملیات نصب سیستم شما قابل دسترسی نیست.
پس از تست اتصال به اینترنت با دستور ping ، با استفاده از دستور lsblk میتوان پارتیشن های موجود را دید. با استفاده از دستور زیر میتوانیم پارتیشن های لازم برای نصب آرچ لینوکس را بسازیم.
cfdisk /dev/sda
در صورتیکه از ویندوز ۱۰ در کنار آرچ لینوکس استفاده میکنید، نقشه حافظه اختصاص داده شده به ویندوز و بوت آن بصورت زیرمیباشد(پارتیشن ویندوز سیستم من ۲۴۳ گیگابایت ظرفیت دارد.):
با استفاده از دستور cfdisk پارتیشن های زیر را میسازیم:
۵۰۰ مگابایت با فایل سیستم EFI system
مابقی حافظه به پارتیشن root اختصاص میابد . و از نوع Linux filesystem انتخاب میشود. در صورتیکه شما تمایل داشته باشید میتوانید از پارتیشن home/ جداگانه استفاده نمایید.
در صورتیکه از بوت دوگانه به همراه ویندوز استفاده میکنید، حتما یک حافظه به حجم ۱ مگابایت از نوع Bios boot اختصاص دهید . در غیر اینصورت بعد از اتمام عملیات نصب سیستم شما بوت نخواهد شد. در صورتیکه قصد استفاده همزمان از ویندوز در کنار لینوکس خود ندارید از این مرحله صرف نظر کنید.
پارتیشن بندی سیستم من بعد از اتمام کار بصورت زیر میباشد:
مابقی مراحل نصب بین سیستم قدیمی و سیستم UEFI مشترک میباشد:
ماونت کردن پارتیشن ها
بعد از ساخت و فرمت کردن پارتیشن ها نوبت به ماونت کردن پارتیشن ها میرسد . برای ماونت کردن از دستورات زیر استفاده میکنیم :
ماونت کردن root/ ( پارتیشن روت سیستم من در sda8 قرار دارد .):
# mount /dev/sda8 /mnt
در صورتیکه از پارتیشن home/ مجزا استفاده میکنید میتوانید آن را بصورت زیر ماونت کنید ( پارتیشن home/ سیستم من در sda9 قرار دارد.) :
mkdir /mnt/home
mount /dev/sda9 /mnt/home
در صورتیکه پارتیشن مجزا برای var/ ساختید ، به صورت بالا ابتدا یک Mount Point در mnt/ در نظر گرفته و سپس اقدام به مونت کردن پارتیشن var/ بنمایید .
همچنین میتوان یک پارتیشن مجزا برای boot/ نیز در نظر گرفت و به صورت فوق بعد از مونت پارتیشن / اقدام به ساخت mount point در mnt/ نموده و این پارتیشن ها را مونت نمود .
انتخاب سایت های Mirror
قبل از نصب بسته های اولیه باید سایت های میرور را برای نصب انتخاب و فایل زیر را ویرایش کنیم ، از دو روش میتوان دست به Rank کردن سایت های میرور کرد ، روش اول استفاده از برنامه reflector برای Rank کردن سایتهاست و روش دوم روش دستی میباشد . از یکی از این روش ها برای رنک کردن سایتهای میرور استفاده کنید تا سرعت دانلود بسته ها برای شما افزایش یابد .
ابتدا خط مورد نظر را انتخاب کرده و در بالای لیست قرار میدهیم .برای این منظور با استفاده از Ctrl+w کلمه iran را جستجو میکنیم و با کلید های alt+6 خط مورد نظر کپی شده و با زدنctrl+u در ابتدای فایل mirrorlist پیست میشود .برای پیدا کردن بقیه میرورهای کشور ایران از Alt+w استفاده میکنیم و سایتهای میرور را در ابتدای فایل لیست میکنیم.
نصب بسته های اولیه
در این مرحله بسته های base که بسته های ضروری برای ایجاد سیستم جدید هستند و بسته های base-devel که بسته های لازم برای برنامه نویسی و توسعه سیستم هستند ، همچنین کرنل لینوکس نصب میشوند:
# pacstrap -i /mnt base base-devel linux linux-firmware
بسته های پیشنهادی به صورت پیش فرض نصب خواهند شد . در صورتیکه علاقه ای به نصب بعضی از بسته ها ندارید ، مثلا هم ویرایشگر nano و هم vi در این مرحله نصب میشوند، و ما به دلایلی علاقه ای به نصب vi نداریم میتوانیم بااضافه کردن یک – جلوی عدد پکیج مورد نظر از نصب آن در این مرحله جلوگیری کنیم . (البته ویرایشگر nano جدیدا در نصب بسته های base نصب نمیشود و باید بصورت دستی توسط pacman نصب شود. یا کد بالا بصورت زیر اصلاح شود)
pacstrap /mnt base base-devel linux linux-firmware nano
در صورتیکه در حین فرایند نصب دچار وقفه و اختلالی شده اید، بدون نگرانی دستور بالا را دوباره تکرار کنید تا ادامه دانلود صورت بگیرد.
بعد از نصب باید فایل fstab را بسازیم :
ساختfstab
فایل fstab برای معرفی اینکه کدام پارتیشنها باید به فایلسیستم مونت شوند بکار میرود .
genfstab -U -p /mnt >> /mnt/etc/fstab
برپا ساختن سیستم جدید توسط chroot
# arch-chroot /mnt
تنظیم زبان و مکان محلی
# nano /etc/locale.gen
عبارت en_US.UTF-8 UTF-8 مربوط به زبان انگلیسی ، همچنین عبارت مربوط به زبان فارسی رو از کامنت خارج میکنیم و دستورات زیر را میزنیم
در انتها از مد ch-root خارج میشویم ، پارتیشن ها را Unmount میکنیم و سیستم را ریست میکنیم:
# exit
# umount -R /mnt
# reboot
پس از نصب
برای اینکه بتوانیم به پارتیشن های ویندوزی دسترسی داشته باشیم باید بسته زیر را نصب کنیم:
sudo pacman -S ntfs-3g
در صورتیکه از بوت دوگانه یا چندگانه به همراه سیستم عامل ویندوز استفاده میکنید، در این مرحله دوباره گراب را آپدیت میکنیم تا سیستم عامل مقیم در حافظه ntfs هم شناسایی شود و به گراب اضافه شود: